Wednesday, February 26, 2014

چهل دومین سالگرد رستاخیز سیاهکل گرامی باد - روزبه کوراغلی

 شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتمائی و فرهنگی

در هر جامعه شکل مبارزه را تبیین و تداعی می کند!

نوزده بهمن 1349 فصل جدیدی از مبارزات جنبش نوین کمونیستی ایران در سیاهترین دوران حکومت پهلوی است. چهل و دو سال پیش در شرایطی که دستگاه امنیتی رژیم پهلوی با اختناق و خفقان بر فضای جامعه سایه افکنده بود، عملیات چریک های فدائی خلق در شامگاه نوزده بهمن بر علیه نظام سلطه و استثمار و ماشین سرکوب آن، عمل به ضرورتی بود که گسست و سکون در جامعه پس از سرکوب جنبشهای عدالت طلبانه در گیلان، آذربایجان، کردستان و کودتای ننگین 28 مرداد  فضای سیاسی را به انقیاد در آورده بود. اختناق سیاسی از یک سو و پلاریزه شدن عمیق طبقات جامعه به اقلیت صاحب سرمایه و اکثریت ضعیف و فرودست تضادهای موجود را با گسترش فساد حکومتی و فقر و نابرابری و موج روزافزون حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ که دست آورد باصطلاح اصلاحات ارضی حکومت بود، مبارزات چریکی را برای حرکت توده های کار و زحمت در اقدامی وسیعتر برعلیه مهره ی نظام سرمایه اقدام جنبش چریکی را اجتناب ناپذیر می نمود.
رفقا و دوستان
امسال چهل دومین سالگرد رستاخیز سیاهکل را در شرایطی گرامی میداریم که زحمات کشان جهان یکپارچه علیه ستم سرمایه به پا خاسته اند. این بار این گرد همائی در شرایط انجام می شود که در هر گوشه ای از این جهان پهناور از دورترین و کوچک ترین کشورها گیتی از آفریقا تا آسیا از اروپا تا امریکا، هریک به تناسب شرایط سیاسی - اقتصادی و تاریخی و نیز متناسب با عقاید و فرهنگ خود با زبانی بظاهر متفاوت علیه نظام فاسد سرمایه که قرنها بر جوامع بشری حاکم است، بمیدان آمده و جان بر کف مبارزه می کنند. این بار شاید برای اولین بار باشد که مردم سراسر جهان از آن امریکائی که به مشعل آزادی خود فخر می کرد، تا دیگر کشورها در دورترین و عقب افتاده ترین نقاط این کره خاکی که به سنتها و ملیت های خود می بالید، احساس می کنند درفرامرز این تفاوتها، از چیز مشترکی رنج می برند. در حقیقت همه خواستار واژگونی یک روابط اجتماعی هستند که سالیان دراز است سرچشمه ی تمام پلیدیها است. این گند آب که از دیرباز مشام انسانی را آزار میدهد، دیگر باهیج طرفندی قادر به فریب توده ها نخواهد بود. این جنبشهائی که اکنون در سراسر جهان هر روز گسترده تر و فروزانتر می شوند در روند خود بی شک تفاوتهای موجود را حل کرده و همبستگی آنها، آتشی را بپا خواهد کرد که قادر است این پلیدیها را به دود و خاکستر تبدیل کند. در شرایط کنونی دیگر مسئله این نیست که آیا این نظام تنها دشمن آزادی و حرمت انسانها است. مسئله فقط تنها این نیست که آیا می توان یک زندگی نسبتا قابل قبولی برای بشریت در چارچوب نظام تاکنونی حاکم تامین نمود. یا می توان فاصله طبقات مرفه و فرودستان را کمتر نمود. بلکه مشکل خیلی فراتر از این است که سالیان است که خود را در اشکالی مستتر نموده است. این نظام تنها دشمن انسان و انسانیت نیست اگر تنها چنین بود آنوقت به شیوه ای که تاکنون عمل کرده است، عمل می کرد. یعنی با بمب های شیمیائی از نوعی که در پایان جنگ جهانی دوم بر سر مردم ژاپن ریخته بودند و یا در استالینگراد در ظرف 200 روز جنگ توسط 26 میلیون سرباز آلمانی، دو میلیون انسان را یعنی بطور متوسط روزی ده هزارمردم شهر و روستا را که شاید اکثر آنها از کمونیسم و یلشویسم چندان آشنائی نداشتند، بخاک و خون کشیدند. شاید دیگر لازم نباشد که توضیح دهیم که این منادیان آزادی همین دولت فرانسه در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم که خلق قهرمان ویتنام در تنگه دره دین بین فو، با دستهای تقریبا خالی و با همان امکانات اولیه ای که از برگهای درختان بوته زار و جنگها ی سرزمین خود ساختند، و به وضع فضاحت باری آنها را از وطنشان فراری دادند اشاره کنیم. این اشارات بدین خاطر است که نشان دهیم  که به لحظه ی تاریخی سقوط این نظام جهانی نزدیک می شویم.       

 اتاق بحث و گفتگوی " افق چپ انقلابی" 
روزبه کوراغلی
سه شنبه 17 بهمن 1391

No comments:

Post a Comment